دست پر برگشتن شهید برونسی
سلیمان فروتن کیا | پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۴ ق.ظ
بعد یکی ار عملیات ها چند تا جعبه ی خالی با خودش آورده بود .زن همسایه که دید به کنایه گفت: انگار آقای برونسی دست پر تشریف اوردن. حتما یه چیزی واسه بچه هاست.
عبدالحسین وقتی عصبانیت منو دید با خنده گفت:حتما کسی خانوم مارو ناراحت کرده !
گفتم:زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و اوردی واسه بچه ها. عبدالحسین
که سعی می کرد ناراحتی منو بر طرف کنه گفت : به جای عصبانیت خواستی بگی شما هم
شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره! تا اومدم حرف دیگه ای بزنم ،
حالت پدرانه ای گرفت و شروع کرد بع دلداری دادن . اونقدر گفت و گفت تا آروم شدم.
شهید عبدالحسین برونسی
