این سایت علاوه بر روانشناسی کودک قصد دارد در زمینه فعالیت هایی مثل حجاب، ولایت فقیه، مسایل و مشکلات مردم در زمینه های اقتصاد و سیاست و ... مطالبی را در اختیار مردم قرار دهد.
روزى بین امام جعفر صادق (علیه السلام) و یکى از پسرعموهایش نوه امام حسن مجتبى (علیه السلام) به نام عبداللّه بن الحسن ، نزاع و اختلافى پیش آمد، به طورى که از سر و صدا و داد و فریاد آن ها، مردم جمع شدند.
ولى پس از گذشت لحظاتى آرامش پیدا کرده ؛ و از
یکدیگر جدا شدند؛ و هر یک به سمت منزل خود رهسپار گردید. صبح فرداى آن شب ، امام
صادق(علیه السلام) به سوى منزل
عبداللّه بن الحسن ، حرکت نمود. و چون جلوى منزل عبداللّه رسید و دقّ الباب کرد،
کنیزى جلو آمد و گفت : کیست ؟ حضرت فرمود: بگو: ابوعبداللّه است . بعد از آن
، عبداللّه از منزل بیرون آمد و گفت : چه شده است که صبح به این زودى این جا آمده
اى ؟ روزى بین امام جعفر صادق (علیه السلام) و یکى از پسرعموهایش
نوه امام حسن مجتبى (علیه السلام) به
نام عبداللّه بن الحسن ، نزاع و اختلافى پیش آمد، به طورى که از سر و صدا و داد و
فریاد آن ها، مردم جمع شدند. ولى پس از گذشت لحظاتى آرامش پیدا کرده ؛ و از
یکدیگر جدا شدند؛ و هر یک به سمت منزل خود رهسپار گردید. صبح فرداى آن شب ، امام
صادق(علیه السلام) به سوى منزل
عبداللّه بن الحسن ، حرکت نمود. و چون جلوى منزل عبداللّه رسید و دقّ الباب کرد،
کنیزى جلو آمد و گفت : کیست ؟ حضرت فرمود: بگو: ابوعبداللّه است . بعد از آن
، عبداللّه از منزل بیرون آمد و گفت : چه شده است که صبح به این زودى این جا آمده
اى ؟ حضرت فرمود: چون ضمن تلاوت قرآن ، به آیه اى از آیات شریفه برخوردم ؛ و اکنون براى
اجراى دستور خداوند متعال نزد تو آمده ام . عبداللّه سؤ ال کرد: آن کدام آیه از
قرآن است ؟ حضرت اظهار نمود: الّذین یصلون ما امراللّه به أ ن یوصل و یخشون
ربّهم و یخافون سوءالحساب یعنى ؛ آن هائى که دستورات الهى را جامه عمل مى پوشانند و
رعایت حدود پروردگارشان را مى کنند و از سختى و شدّت محاسبات قیامت در هراس
هستند. سپس همدیگر را در آغوش گرفته و معانقه گرم و با صفائى را با حالت گریه
انجام دادند؛ و عبداللّه مى گفت : مثل این که این آیه شریفه قرآن به گوشم نرسیده
بود. تفسیر عیّاشى : ج 2، ص 208،
ح 31.