ویژگی های حکومت اسلامی از نگاه رحیم پور ازغدی
سلیمان فروتن کیا | شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ
این آخرین جملههای پیغمبر (ص) است. فرمود: نگذارید در پشت درهای بستهی حکومت، قویها، ضعیفان را پاره پاره کنند. نگذارید پشت درهای بستة دولت، سرمایهداران و اغنیا، فقرا را لِه کنند.
...دولت ما،
دولتمردان، وزرا و وکلایی که منازلشان در مناطق مرفّه تهران است، در خانه های وسیع
و تجمّلاتی، زندگی میکنند و دم از حکومت دینی یا جامعة مدنی میزنند، اینها اگر
به احکام غربی عمل کنند، قدرت و ظرفیتش را ندارند چه رسد به این که بخواهند به
احکام اسلامی در باب حکومت دینی عمل کنند!
امیر المؤمنین (ع) دربارة ائمة حق فرمود: در
حکومت اسلامی، روحانیون یا علمای دین و حاکمان دینی باید سطح زندگیشان از سطح
متوسط مردم، پایینتر باشد تا بتوانند دین را به درستی تبلیغ و به درستی اجرا
کنند. اگر روحانیت یا مسئولان حکومت در سه قوّه، در خانههای اشرافی، زندگی کنند و
با سفرههای آنچنانی و روابط فامیلی آنچنانی، با ازدواجهای حکومتی، کاستهای
طبقاتی تشکیل دهند، اینان نمیتوانند حکومت دینی را در این مملکت اجرا کنند؛ بلکه
تنها دین و حکومت دینی زیر سؤال خواهد رفت و نسلهای بعدی ما از اصل دین و حکومت
دینی مأیوس خواهند شد. این تکلیف اصلی ماست. تکلیف همة خطبا در نماز جمعههاست که
بر روی این اصول تأکید کنند.
ما در برابر آمریکا چه وقت کوتاه میآییم و تن به
سازش میدهیم؟ در برابر جریانهای انحرافی ضدّ دینی تحت عناوین روشنفکری، چه وقت
متزلزل میشویم؟ تنها وقتی که خودمان فاسد شده باشیم، دیگر جرئت نمیکنیم نهی از
منکر و نقد بکنیم. آدمهایی که خودشان فاسد میشوند، نمیتوانند در برابر منکرات
فریاد بزنند.
...پیامبر اکرم
(ع) فرمود، این مضمون از امیر المؤمنین (ع) هم نقل شده است: «هر جا ستمی بر مردم
برود و حکومت ها بیاطلاع بمانند و یا مطّلع بشوند، ولی مدارا کنند، نقض پیمان
الهی شده است».
پیامبر (ص) فرمود: «جامعهای که در آن، حقوق
ضعیفان از قدرتمندان، از صاحبان قدرت، صاحبان ثروت و صاحبان شوکت، بدون لکنت زبان،
مطالبه نشود، جامعة اسلامی نیست.» این است آن جامعة دینی و حکومت دینی که ما باید
بسازیم.
ما هم میخواهیم جامعه و حکومتی بسازیم که اگر
فردا یک آدم عادی، یک روستایی برخاست و به تهران آمد و گفت: آقا، حقّ مرا فلان آدم
ثروتمند یا قدرتمند، غصب کرده است، نترسد و بدون لکنت زبان، حرفش را بزند و دادگستری
هم حقّ او را اقامه کند. این است آن جامعه و حکومت دینی که انقلاب خمینی میخواهد.
...پیامبر (ص)
فرمود: «بر صاحبان قدرت و ثروت، نظارت کنید، متهمشان کنید، سکوت نکنید»! پیامبر
(ص) فرمود: «در برابر روحانیونی که نانِ دین میخورند و به دنیای خودشان خدمت میکنند،
سکوت نکنید، به خاطر حفظ دین، متهمشان کنید».
و فرمود: «حاکمان را که از قدرت، سوء استفاده میکنند،
متّهم کنید و نیز ثروتمندانی که حق اللّه و حقّ النّاس را در ثروت و سرمایه ادا
نمیکنند».
...پیامبر (ص)
فرمود: «بئْسَ الْقَوْمُ قومٌ لا یَقُومُونَ لِلّهِ تَعالی بِالْقِسْط»؛ بد جامعه و
ملّتی است، ملّتی که عدالتخواه نیست و برای اجرای عدالت و قسط، عدالت در حوزة
اقتصاد، قضاوت، سیاست و فرهنگ قیام نمیکند. پیامبر (ص) فرمود: «کُلُوا جَمیعاً وَ
لا تَفَرَّقُوا»؛ بخورید! امّا تنها، تنها نخورید و (بر سر سفره نیز) متفرّق
نشوید. این، منطق اسلام است و پاسخ چه باید کرد؟ اینهاست. نه اینکه یک طبقه، آن
طرف شهر بخورند، تا بترکند و بالا بیاورند، از فرط سیری با دمشان گردو بشکنند و
ندانند پولها را چگونه خرج کنند، و یک عدّه هم این سوی شهر از گرسنگی درماندهاند،
چهار دختر دَمِ بخت، پسر دَمِ بخت دارد و یک جهیزیة ساده را نمیتواند تهیه کند،
خود را از ساختمان هشت طبقةوزارتخانة دولتی پایین میاندازد.
...در شرایطی
که پیغمبر اکرم در بدترین شرایط از نظر مادّی و نظامی و در محاصرة مطلق بودند، ایشان
آن نامة مشهور را به سران جهان، به امپراطوری روم و ایران و مصر و حبشه مینویسند
و یکجا همة حکومتهای دنیا را به اسلام دعوت میکنند. شما ببینید در آن شرایطی که
در بدترین موقعیت ضعف در جنگ احزاب و خندق در محاصرهاند و خود پیغمبر کلنگ میزند
و اصحاب میگویند آن قدر گرسنه بود که به شکمش سنگ بسته بود. البته معمولاً پیامبر
چیزی نمیخورد و علاوه بر ریاضتهای همیشگیاش، اکنون در محاصره، دیگر چیزی هم
نبود که بخورد.
راوی میگوید: در این شرایط، پیغمبر در خندق،
کلنگ میزد، کلنگ به سنگی خورد و جرقهای پرید، فرمود: من فتح ایران و روم را در
پرتو این جرقه میبینم. بعضی از این آقایان خندیدند، مسخره کردند که: شکمش گرسنه
است و ما یک لقمه نان نداریم بخوریم و در محاصرهایم، او میخواهد ایران و روم را
فتح کند.
استاد حسن رحیم پور ازغدی
امیر المؤمنین (ع) دربارة ائمة حق فرمود: در حکومت اسلامی، روحانیون یا علمای دین و حاکمان دینی باید سطح زندگیشان از سطح متوسط مردم، پایینتر باشد تا بتوانند دین را به درستی تبلیغ و به درستی اجرا کنند. اگر روحانیت یا مسئولان حکومت در سه قوّه، در خانههای اشرافی، زندگی کنند و با سفرههای آنچنانی و روابط فامیلی آنچنانی، با ازدواجهای حکومتی، کاستهای طبقاتی تشکیل دهند، اینان نمیتوانند حکومت دینی را در این مملکت اجرا کنند؛ بلکه تنها دین و حکومت دینی زیر سؤال خواهد رفت و نسلهای بعدی ما از اصل دین و حکومت دینی مأیوس خواهند شد. این تکلیف اصلی ماست. تکلیف همة خطبا در نماز جمعههاست که بر روی این اصول تأکید کنند.
ما در برابر آمریکا چه وقت کوتاه میآییم و تن به سازش میدهیم؟ در برابر جریانهای انحرافی ضدّ دینی تحت عناوین روشنفکری، چه وقت متزلزل میشویم؟ تنها وقتی که خودمان فاسد شده باشیم، دیگر جرئت نمیکنیم نهی از منکر و نقد بکنیم. آدمهایی که خودشان فاسد میشوند، نمیتوانند در برابر منکرات فریاد بزنند.
...پیامبر اکرم (ع) فرمود، این مضمون از امیر المؤمنین (ع) هم نقل شده است: «هر جا ستمی بر مردم برود و حکومت ها بیاطلاع بمانند و یا مطّلع بشوند، ولی مدارا کنند، نقض پیمان الهی شده است».
پیامبر (ص) فرمود: «جامعهای که در آن، حقوق ضعیفان از قدرتمندان، از صاحبان قدرت، صاحبان ثروت و صاحبان شوکت، بدون لکنت زبان، مطالبه نشود، جامعة اسلامی نیست.» این است آن جامعة دینی و حکومت دینی که ما باید بسازیم.
ما هم میخواهیم جامعه و حکومتی بسازیم که اگر فردا یک آدم عادی، یک روستایی برخاست و به تهران آمد و گفت: آقا، حقّ مرا فلان آدم ثروتمند یا قدرتمند، غصب کرده است، نترسد و بدون لکنت زبان، حرفش را بزند و دادگستری هم حقّ او را اقامه کند. این است آن جامعه و حکومت دینی که انقلاب خمینی میخواهد.
...پیامبر (ص) فرمود: «بر صاحبان قدرت و ثروت، نظارت کنید، متهمشان کنید، سکوت نکنید»! پیامبر (ص) فرمود: «در برابر روحانیونی که نانِ دین میخورند و به دنیای خودشان خدمت میکنند، سکوت نکنید، به خاطر حفظ دین، متهمشان کنید».
و فرمود: «حاکمان را که از قدرت، سوء استفاده میکنند، متّهم کنید و نیز ثروتمندانی که حق اللّه و حقّ النّاس را در ثروت و سرمایه ادا نمیکنند».
...پیامبر (ص) فرمود: «بئْسَ الْقَوْمُ قومٌ لا یَقُومُونَ لِلّهِ تَعالی بِالْقِسْط»؛ بد جامعه و ملّتی است، ملّتی که عدالتخواه نیست و برای اجرای عدالت و قسط، عدالت در حوزة اقتصاد، قضاوت، سیاست و فرهنگ قیام نمیکند. پیامبر (ص) فرمود: «کُلُوا جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»؛ بخورید! امّا تنها، تنها نخورید و (بر سر سفره نیز) متفرّق نشوید. این، منطق اسلام است و پاسخ چه باید کرد؟ اینهاست. نه اینکه یک طبقه، آن طرف شهر بخورند، تا بترکند و بالا بیاورند، از فرط سیری با دمشان گردو بشکنند و ندانند پولها را چگونه خرج کنند، و یک عدّه هم این سوی شهر از گرسنگی درماندهاند، چهار دختر دَمِ بخت، پسر دَمِ بخت دارد و یک جهیزیة ساده را نمیتواند تهیه کند، خود را از ساختمان هشت طبقةوزارتخانة دولتی پایین میاندازد.
...در شرایطی که پیغمبر اکرم در بدترین شرایط از نظر مادّی و نظامی و در محاصرة مطلق بودند، ایشان آن نامة مشهور را به سران جهان، به امپراطوری روم و ایران و مصر و حبشه مینویسند و یکجا همة حکومتهای دنیا را به اسلام دعوت میکنند. شما ببینید در آن شرایطی که در بدترین موقعیت ضعف در جنگ احزاب و خندق در محاصرهاند و خود پیغمبر کلنگ میزند و اصحاب میگویند آن قدر گرسنه بود که به شکمش سنگ بسته بود. البته معمولاً پیامبر چیزی نمیخورد و علاوه بر ریاضتهای همیشگیاش، اکنون در محاصره، دیگر چیزی هم نبود که بخورد.
راوی میگوید: در این شرایط، پیغمبر در خندق، کلنگ میزد، کلنگ به سنگی خورد و جرقهای پرید، فرمود: من فتح ایران و روم را در پرتو این جرقه میبینم. بعضی از این آقایان خندیدند، مسخره کردند که: شکمش گرسنه است و ما یک لقمه نان نداریم بخوریم و در محاصرهایم، او میخواهد ایران و روم را فتح کند.